نقدی بر نسخه نویسی روحانیون |
دوشنبه 23 بهمن 1396, 10:50 |
به گزارش رویش نیوز، حجتالاسلام مهدی مسائلی مدرس حوزه علمیه اصفهان در یادداشتی برای «پارس» نوشت: چند سالی است که طباسلامی به صورت گستردهای در حوزههای علمیه تبلیغ میشود آنگونه که حتی دروسی با عنوان «درس خارجِ طب اسلامی» تشکیل شده و طلاب با شرکت در این کلاسها راه طبیب شدن را میپیمایند. همچنانکه هر از چندگاهی نیز دورههای آموزشی طب اسلامی- همراه با گواهی معتبر! - توسط نهادهای رسمی حوزه برنامهریزی و اجرا میشود و گاهی پیامکهای آن به دست بنده نیز میرسد. درباره محتوای روایی این درسها و دروهها، و مطالبی که در آنها به دین نسبت میدهند، سخن فراوان است ولی محور بحث بنده در اینجا استادان و شاگردان این کلاسهاست. بر فرض آنکه طباسلامی ماهیتی خارجی داشته باشد و بتوان گزارههای درمانی موجود در روایت را یک طب فراگیر دانست، با این حال کسب تخصص در این طباسلامی مسلتزم دو شرط مهم است: 1. شرط اول جامعیت در علوم روایی و حوزوی است، به گونهای که شخص بتواند صحت روایات را سنجیده و معنای صحیح را از آنها استنباط کند. 2. اما شرط مهمتر آن است که فرد از موضوع علم طب، یعنی بدن انسان، نیز آگاهی داشته باشد و مقدمات طبابت را طی کرده باشد. موضوعشناسی در هر بحثی اهمیت خاصی دارد و بدون آن نمیتوان هیچ حکمی را بیان کرد. پس طلبهای که از چند و چون بدن انسان و فیزیولوژی آن خبر ندارد، چگونه میتواند نسخههای شفابخش برای دیگران بنویسد؟! بر فرض آنکه در روایتی برای دلدرد کسی دارویی تجویز کردهاند، دل درد عوامل بسیاری دارد، این دارو برای کدام دلدرد بوده است؟ تجویز این دارو برای درمان بیماری بوده یا نوعی مسکن است؟ اینها سؤالاتی نیستند که یک طلبه با معلومات حوزویاش بتواند به آنها پاسخ دهد. پس اگر نسخههای درمانی منسوب به اهلبیت(ع) را بپذیریم و پای علم غیب آن بزرگوان را برای آگاهی از فیزیولوژی بدن انسان پیش بکشیم، با این وجود هرگز نمیتوان گفت یک مجتهد دینی همان آگاهیها را دارد و بر اساس روایات میتواند برای مردم نسخههای درمانی بنویسد. بارها گفتهاند تجویز دارو بدون نسخه پزشک ممنوع است و نباید بر طبق شباهت علایم بیماریها توصیه به مصرف دارو کرد. به نظر میرسد بخشی از روحانیون هماکنون مشغول این کار هستند. بدتر اینکه در بیشتر موارد اصل نسخههای درمانی آنها نیز زیر سؤال است و اصلاً معلوم نیست اهلبیت(ع) چنین طبابتی داشته باشند. از این رو شیخ صدوق درباره احادیث طب اسلامی می نویسد: «عقیده ما در باره اخبار و احادیث طبی آن است که این احادیث، بر چند گونه اند: برخی از آنها با نظر به آب و هوای مکه و مدینه گفته شده اند و به کار بستن آنها در دیگر شرایط آب و هوایی، درست نیست؛ در برخی، معصوم(ع) برپایه آنچه از حال و طبع سؤال کننده می دانسته، پاسخ داده و از همان موضع، فراتر نرفته است؛ چه این که امام، بیش از آن شخص به طبع وی آگاهی داشته است؛ برخی را مخالفان، با هدف زشت نمایاندن چهره مذهب در نگاه مردم در میان احادیث گنجانده اند؛ در برخی، سهوی از راوی حدیث، سر زده است؛ در برخی از آنها بخشی از حدیث حفظ شده و بخشی دیگر از آن، فراموش شده است...»(الاعتقادات، صدوق، ص ۱۱۵) حاصل سخن اینکه بر فرض پذیرش طب اسلامی، کسی میتواند در آن متخصص و مجتهد شود که مقدمات پزشکی و طبابت را طی کرده باشد. امروز اگر یک پزشک بر بالای منبر روحانیون رفته و در احکام شرعی تشکیک کند، او را به پایین میکشند، جامعه پزشکی نیز انتظار دارند روحانیون در بالای منبر برای درمان مردم نسخهنویسی نکنند، و به بیان سبک صحیح زندگی و توصیههایی برای سالم زیستن اکتفا کنند. منبع: پارس نیوز |
طب سنتی، مهدی مسائلی |
مقالات مرتبط
- نهم ربیع؛ خسارتها، جهالتها
- نشست «تشیع انگلیسی مختصات فکری و رفتاری»
- لعنهای نامقدس به چاپ یازدهم رسید
- اشتباهی که مانع توسعه پرشتاب طب سنتی شد
- عار یا شعار، قمهزنی در ترازوی عقل و شرع
- دمنوشهای جادویی برای لاغری
- جزوه حکومت مدارا
- کتاب «نهم ربیع؛ جهالت ها، خسارت ها»به چاپ دوم رسید
- دولت یازدهم دوره توقف و افول طب سنتی
- آویشن؛ فوق تخصص سلامت!
گفتوگو
این سایت با منابع شخصی راه اندازی شده است و حق تکثیر مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.
نظرات